فهرست مطالب

مجله دیابت و متابولیسم ایران
سال دوازدهم شماره 6 (پیاپی 51، امرداد و شهریور 1392)

  • تاریخ انتشار: 1392/07/09
  • تعداد عناوین: 9
|
  • محمد اصغری جعفرآبادی *، اکبر سلطانی، سیده مومنه محمدی صفحات 479-506
    در بسیاری از مطالعات علوم پزشکی و از جمله مطالعات مشاهده ای، بررسی رابطه میان متغیرها به عنوان اهداف پژوهشی تعریف می شوند. هدف از این مقاله، معرفی مفاهیم و روش های ساده و کاربردی آماری بررسی رابطه شامل انواع همبستگی و رگرسیون در این مطالعات می باشد. مبانی و نحوه انجام محاسبات شاخص ها و آزمون فرض های بررسی رابطه، نحوه محاسبه فاصله اطمینان و نحوه گزارش کردن یافته ها برای همبستگی پیرسون، همبستگی رتبه ای اسپیرمن، همبستگی درون کلاسی، رگرسیون خطی ساده و رگرسیون خطی چندگانه، ارائه گردید. برای بررسی رابطه بین دو متغیر کمی نرمال تحلیل همبستگی پیرسون، دو متغیر کمی غیر نرمال و یا رتبه ای تحلیل همبستگی اسپیرمن، توافق اندازه گیری های تکراری درون یک فرد یا بین مجموعه ای از افراد همبستگی درون کلاسی، و همچنین برای توصیف رابطه میان متغیر(های) مستقل و وابسته، پیش بینی متغیر وابسته بر اساس متغیر(های) مستقل و کنترل متغیرهای مخدوشگر، در قالب یک معادله، تحلیل رگرسیونی خطی ساده و چندگانه به کار می روند. در هر یک از وضعیت های فوق، علاوه بر P-Value برای تصمیم گیری، اندازه اثر مناسب رابطه و فاصله اطمینان آن باید گزارش شود. بر اساس مثال های مطالعاتی، محاسبات آزمون فرض ها و فاصله اطمینان های مزبور انجام و نتایج آنها ارائه گردید. برای بررسی رابطه، یک یا مجموعه ای از عوامل خطر با یک متغیر کمی، تحلیل های ارائه شده با توجه به موقعیت و هدف مطالعه توصیه می شود.
    کلیدواژگان: رابطه، توافق، همبستگی، رگرسیون، پیرسون، اسپیرمن، درون کلاسی
  • سیده حمیده فخرایی، زهرا جوینده، آوین مهری، باقر لاریجانی، شیرین حسنی رنجبر صفحات 507-523
  • زهرا صمدیان، اصغر توفیقی *، علیرضا مهدی زاده صفحات 524-533
    مقدمه
    بافت چربی به عنوان یک بافت اندوکرین فعال، آدیپوسایتوکاین های موثر در مقاومت به انسولین، نظیر رزیستین را ترشح می کند. از آنجا که اثر تمرینات مختلف ورزشی بر سطوح این آدیپوسایتوکاین، نامشخص است، هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر 12 هفته تمرین ورزشی ترکیبی بر سطوح سرمی رزیستین و شاخص های گلیسمی در زنان یائسه چاق مبتلا به دیابت نوع دو بود.
    روش ها
    40 زن مبتلا به دیابت نوع دو به صورت در دسترس و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی(20نفر) و کنترل(20 نفر) تقسیم شدند. گروه تجربی، تمرین ترکیبی به مدت 12 هفته، 3 جلسه در هفته (2جلسه تمرین هوازی به مدت 20-50 دقیقه با شدت 70-50 % حداکثر ضربان قلب و یک جلسه تمرین مقاومتی در 3 ست 10 تکراری با شدت 60- 40 %یک تکرار بیشینه) را طوری انجام دادند که هر دو هفته یک بار نسبت تعداد جلسات مربوط به هر دو نوع تمرین تغییر می کرد. گروه کنترل در هیچ گونه برنامه ورزشی شرکت نکرد. نمونه های خونی جهت تعیین سطوح رزیستین، انسولین، هموگلوبین گلیکوزیله و گلوکز در مراحل پیش و پس آزمون جمع آوری شدند. تحلیل آماری نتایج با نرم افزار spss نسخه 21 انجام گرفت.
    یافته ها
    نتایج نشان داد که 12 هفته تمرین ترکیبی موجب کاهش وزن، نمایه توده بدنی، درصد چربی بدن، سطوح گلوکز، هموگلوبین گلیکوزیله و مقاومت انسولینی شد(05/0≥P)در حالیکه سطوح رزیستین و انسولین تغییر معنی داری نکرد(05/0P≥).
    نتیجه گیری
    تمرین ورزشی ترکیبی با وجود عدم تغییر سطوح رزیستین می تواند اثرات مضاعف ناشی از سازوکار های جبرانی تمرین های هوازی و مقاومتی در بهبود شاخص های گلیسمی را اعمال کند.
    کلیدواژگان: رزیستین، تمرین ترکیبی، شاخص گلیسمی، زنان، دیابت نوع دو
  • حسین فخرزاده *، فرشاد شریفی، ندا مهرداد، فاطمه جعفرآقایی، زهره بادامچی زاده، ندا نظری، علی مستشفی صفحات 534-542
    مقدمه
    هدف مطالعه بررسی ارتباط بین سطوح آدیپونکتین و اتساع حاصل از جریان خون (FMD Flow Mediated Dilation): (در مبتلایان به دیابت بود.
    روش ها
    در این مطالعه 120 بیمار(میانگین سنی: 3/8±7/53) مبتلا به دیابت (میانگین طول مدت ابتلا6/6 ± 8/8 و دامنه36-1 سال) به عنوان گروه مورد انتخاب شده و با 150 شرکت کننده سالم(میانگین سنی 4/7±7/44) به عنوان گروه شاهد مقایسه شدند. مشخصات دموگرافیک این دو گروه شامل سن، جنس، وضعیت اقتصادی، افزایش فشار خون، قند خون ناشتا (FBS)، شاخص توده بدنی (BMI)، طول مدت ابتلا به دیابت و نیز آدیپونکتین و (FMD)مورد ارزیابی قرار گرفت. مدل رگرسیون خطی با انتخاب آدیپونکتین یا درصد FMD به عنوان متغیر وابسته ایجاد شد.
    یافته ها
    همبستگی معنی داری بین FMD و آدیپونکتین در مبتلایان به دیابت)7/0(P=، غیر مبتلایان (62/0=p) و کل جمعیت مطالعه (40/0=P) حتی با تعدیل آن در گروه ها به عنوان متغیر مداخله گر (61/0 =P) وجود نداشت. دیابت به طور مستقل با کاهش سطح پلاسمایی آدیپونکتین (000/0=P، 43/0β = (Standardized و FMD مختل شده براکیال ارتباط داشت (001/0=P، 35/0β = (Standardized. ارتباط معنی داری بین FMD براکیال و آدیپونکتین در بین گروه مبتلایان به دیابت (P=0/49) و کل جمعیت مورد مطالعه (41/0 =P) وجود نداشت.
    نتیجه گیری
    دیابت ملیتوس نوع 2 به طور مستقل با کاهش سطح آدیپونکتین پلاسما و اختلال FMD براکیال ارتباط دارد. FMD براکیال و آدیپونکتین در مبتلایان به دیابت با یکدیگر همبستگی نشان نداده و ممکن است در فرایند آتروسکلروز و گسترش آن به سمت بیماری های قلبی – عروقی CVD به طور مجزا و مستقل عمل نمایند.
    کلیدواژگان: آدیپونکتین، اتساع حاصل از جریان خون شریان براکیال، دیابت ملیتوس
  • محبوبه مشایخی، باقر لاریجانی *، محمدرضا مهاجری تهرانی، کاملیا رامبد صفحات 543-554
    مقدمه
    دیابت شایع ترین بیماری غدد درون ریز است که شیوع روز افزونی در جهان دارد. دیابت مهم ترین علت نابینایی اخیر در بین افراد 25 تا 74 سال و مهم ترین علت قطع غیر تروماتیک اندام می باشد. زخم پای دیابتی یکی از علل اصلی مورتالیتی و موربیدتی می باشد. این مطالعه با هدف بررسی روند زخم پای دیابتی و آمپوتاسیون آنها در بیمارستان شریعتی تهران در یک دهه گذشته طراحی و انجام گردید.
    روش ها
    این مطالعه به صورت مقطعی-توصیفی و گذشته نگر بر روی تمامی بیمارانی که از ابتدای سال 1381 تا انتهای سال 1390 به علت زخم پای دیابتی در مرکز آموزشی، پژوشی و درمانی دکتر شریعتی تهران بستری شده بودند یا به صورت سرپایی به کلینیک دیابت مرکز شریعتی مراجعه نموده بودند با بررسی پرونده های بیماران انجام شد. از پرونده بیماران اطلاعاتی شامل متغیرهای دموگرافیک، نوع زخم، شدت زخم، مدت زمان دارا بودن زخم، نوع آمپوتاسیون و محل آمپوتاسیون بیماران استخراج و بررسی گردید.
    یافته ها
    تعداد699 بیمار وارد مطالعه شدند که میانگین سنی آنها 5/12± 8/59 سال و 1/68 درصد بیماران مورد مطالعه مرد بودند. شایعترین محل زخم پا، انگشتان بود. 63 درصد از بیماران دارای زخم ایسکمیک، 26 درصد از بیماران دارای زخم نوروپاتیک و 11 درصد دارای زخم نورو ایسکمیک بودند. از نظر موقعیت زخم 4/83 درصد از بیماران، زخمشان در اندام تحتانی راست و 8/38 درصد در سمت چپ بوده است. 8/7 درصد از بیماران نیز در هر دو اندام تحتانی زخم پا داشتند. فراوانی آمپوتاسیون 58% بود که از این میان 97 درصد از موارد آمپوتاسیون مینور و در 3 درصد موارد آمپوتاسیون ماژور انجام شده بود. میانگین شدت زخم بیماران بر اساس معیار واگنر 3 بود. همچنین بین جنسیت مرد، سابقه بستری قبلی و سابقه آمپوتاسیون، عدم اشتغال، زخم ایسکمیک و زخم های با درجه واگنر بالای 3 با فراوانی آمپوتاسیون رابطه معنی دار آماری مشاهده گردید(p<0.005).
    نتیجه گیری
    میزان شیوع بستری بیماران مبتلا به زخم پای دیابتی و آمپوتاسیون در طی دهه گذشته علی رغم سیر نزولی از اواسط نیمه دوم، در سال های اخیر افزایش یافته است. بر این اساس نیاز به استفاده از داروهای جدید همچون آنژی پارس، آگاه سازی و آموزش به بیماران دیابتی و افراد جامعه و فرآیندهای غربال گری و کنترل دیابت احساس می شود.
    کلیدواژگان: زخم پای دیابتی، آمپوتاسیون، دیابت
  • لاله پیاهو، مجید مبصری *، علیرضا استاد رحیمی، یاسر خواجه بیشک، محمد اصغری جعفرآبادی صفحات 555-563
    مقدمه
    چاقی عامل خطر بسیاری از بیماری های مزمن، از اختلالات هورمونی تاثیر می پذیرد. لپتین هورمون مترشحه از بافت چربی، در تنظیم اشتها و مصرف انرژی نقش دارد، اما در افراد چاق به دلیل کاهش حساسیت گیرنده های آن، مقاومت لپتینی نمایان می شود. کمبود ریز مغذی ها از جمله عنصر روی در افراد چاق گزارش شده است. بین غلظت پایین روی و سطوح بالای لپتین در افراد چاق ارتباط وجود دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر مکمل یاری روی بر سطوح لپتین و شاخص های تن سنجی در افراد چاق انجام شد.
    روش ها
    این مطالعه کارآزمایی بالینی دوسوکور بر روی60 فرد چاق با نمایه توده بدنی (kg/m2) 30 و بالا به مدت یک ماه انجام شد. افراد حائز شرایط به صورت تصادفی به دو گروه مداخله (30 نفر) و کنترل (30 نفر) تقسیم و به ترتیب روزانه30 میلی گرم قرص روی و 30 میلی گرم نشاسته دریافت کردند. از آزمون تی زوجی و تحلیل کوواریانس به ترتیب برای مقایسه قبل و بعد و مقایسه میانگین متغیرها بعد از انجام مداخله با تعدیل روی اندازه گیری های پایه ستفاده شد.
    یافته ها
    غلظت لپیتن و روی سرم در افراد گروه مداخله افزایش معنی داری نشان داد،]به ترتیب (ابتدا: 2/17±8/35 انتها: 6/18±2/48) و (ابتدا: 9/19±67 انتها: 1/23±1/74)[، در حالی که این نتایج برای افراد گروه کنترل معنی دار نبود. وزن، نمایه توده بدنی (BMI) و دور کمر در گروه مداخله در پایان مطالعه کاهش معنی داری داشت (05/0 p<).
    نتیجه گیری
    مکمل روی تاثیر مثبتی در افزایش غلظت لپتین و روی سرمی و کاهش شاخص های تن سنجی داشت. انجام مطالعات با مدت زمان بیشتر پیشنهاد می گردد.
    کلیدواژگان: افراد چاق، مکمل یاری روی، لپتین، شاخص های تن سنجی
  • مریم رزکش، بیتا فام، مریم سادات دانشپور، فریدون عزیزی، مهدی هدایتی صفحات 564-573
    مقدمه
    التهاب نقش مهمی در بروز و پیشرفت آترواسکلروزیس دارد و بسیاری از مطالعات بر روی بررسی رابطه بین فاکتورهای التهابی و شدت سندرم متابولیک متمرکز بوده اند. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط میان برخی فاکتورهای التهابی از جمله پروتئین واکنشگر سی (hsCRP)، هموسیستئینواینترلوکین-6 با عوامل خطرساز متابولیکی در افراد مبتلا به سندرم متابولیک و افراد سالم، در نمونه ای از جمعیت تهرانی می باشد.
    روش ها
    در مطالعه مقطعی حاضر، 365 نفر (134 مرد و 231 زن) بالای 19 سال جمعیت مورد مطالعه قند و لیپید تهران به صورت تصادفی انتخاب شدند. سپس هر یک از متغیرهای تن سنجی و بیوشیمیایی برای آنها اندازه گیری شد.
    یافته ها
    سندرم متابولیک در160 فرد (8/43%) تشخیص داده شد. سطح hsCRP، هموسیستئینواینترلوکین-6در افراد مبتلا به سندرم متابولیک بیشتر از گروه نرمال بود. با افزایش تعداد اجزای سندرم متابولیک بعد از تعدیل جنس و سن، افزایش تدریجی معنی داری در سطحhsCRP دیده شد، به طوری که متوسط سطح hsCRP برابر 27/6، 59/6 و 51/7 نانوگرم در میلی لیتربود. بهترین پیش بینی کننده hsCRP، اینترلوکین-6و هموسیستئین برای هر سه سطح در افراد مبتلا به سندرم متابولیک نسبت اندازه دور کمر به قد بود، ولی در افراد نرمال به ترتیب، نسبت اندازه دور کمر به قد، اندازه دور کمر و نسبت اندازه دور کمر به دور باسن بودند.
    نتیجه گیری
    سطح hsCRP ارتباط گسترده ای با عوامل خطر متابولیکی دارد. به علاوه، نسبت اندازه دور کمر به قد پیش بینی-کننده خوبی برای افزایش سطوحhsCRP، هموسیستئین و اینترلوکین-6 مرتبط با سندرم متابولیک می باشد.
    کلیدواژگان: پروتئین واکنشگر سی، اینترلوکین، 6، هموسیستئین، سندرم متابولیک، مطالعه قند و لیپید تهران
  • آرزو سعدی نیا، باقر لاریجانی *، شیرین جلالی نیا، فرشاد فرزادفر، عباسعلی کشتکار، احسان رضایی، ایرج اسماعیلی صفحات 574-584
    مقدمه
    ویتامین D نقش قابل توجهی در سلامت، بقا و باروری انسان دارد. مطالعات متعددی بر نقش آن در پیشگیری از بیماری های قلبی، بدخیمی ها، و بیماری های ایمنی و عفونی و... تاکید دارند. در اغلب موارد میزان ویتامین D که از طریق منابع غذایی در اختیار بدن قرار می گیرد کافی نیست، از طرفی منابع غذایی غنی شده محدود و قادر به تامین نیاز کودکان و بالغین نیست. این مساله مهمترین علت اپیدمی کمبود ویتامین D می باشد. با توجه به اینکه مطالعات صورت گرفته در ایران در این باره محدود و پراکنده است، بررسی روند تغییرات شیوع این بیماری در جامعه ایرانی به تفکیک استان ها در بازه زمانی سال های1990 تا2010 و روند وضعیت موجود در استان های مختلف کشور در مطالعه حاضر نشان داده شده است.
    روش ها
    بعداز پالایش و یکسان سازی داده ها، مدل رگرسیونی چندگانه بر روی متغیر سطح ویتامین D اجراشد. شیوع کمبود ویتامین D در سال های مورد بررسی و استان های کشور برآورد و با توجه به مقادیر آن بر روی نقشه کشور بر حسب شدت شیوع کمبود ویتامین D ترسیم شد.
    یافته ها
    مقایسه میانگین شیوع کمبود ویتامین D در دو سال 1379 و 1390 در مردان و زنان نشان می دهد که شیوع کمبود در هر دو جنس در سال 1390نسبت به سال1379 افزایش یافته است. همچنین در هر سال زنان نسبت به مردان از کمبود بیشتری رنج می برده اند. مقدار ضریب تعیین در مدل رگرسیونی چندگانه 69 درصد محاسبه شد.
    نتیجه گیری
    نتایج نشان داد در بازه زمانی مورد مطالعه 2010-1990، شیوع کمبود ویتامین Dافزایش یافته و میزان شیوع کمبود ویتامین D در ناحیه جنوب کشور نسبت به سایر نواحی کمتر بوده است.
    کلیدواژگان: ویتامین D، کمبود، شیوع، ایران
  • سید حمیدکمالی *، علیرضا خلج، شیرین حسنی رنجبر، محمد مهدی اصفهانی، محمد کمالی نژاد، سهیل امیدملایری، سیدعلی کمالی، سیده جیهان حسنی خبیر، بهاره یارجو صفحات 585-595
    مقدمه
    ترکیب گیاهی اطریفل صغیر (تری پالا) در طب سنتی، کاربردهای وسیعی دارد و اثرات ضد چاقی آن به اثبات رسیده است. به علاوه اثرات مفید دیگری نیز بر سلامت بدن دارد که شامل اثر آنتی اکسیدانی و پاکسازی رادیکال های آزاد هیدروکسیل و نیتریک اکساید می باشد.
    روش ها
    هدف از این مطالعه بررسی اثر ترکیب گیاهی اطریفل صغیر، در کاهش وزن و نمایه توده بدنی(BMI) در افراد چاق در مقایسه با دارونما می باشد. در مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسو کور حاضر که به مدت 12 هفته به طول انجامید، بیماران چاق در محدوده سنی 16 تا 60 سال انتخاب شدند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه دریافت کننده 5 گرم از ترکیب اطریفل صغیر (31n=) و یا پلاسبو(31n=)، دو بار در روز، برای مدت 12 هفته، تقسیم شدند. وزن بدن، BMI، دور کمر و دورباسن، در مرحله ورود به مطالعه و هر 4 هفته یک بار در طول مدت 12 هفته، اندازه گیری شد. ایمنی دارو به واسطه بررسی عملکرد کبد و کلیه، ارزیابی شد.
    یافته ها
    در مقایسه با گروه دارونما، در گروه مداخله اختلاف معنی داری در کاهش وزن موثر، 82/4 کیلو گرم (درجه اطمینان 95 %، 11/6-52/3، 001/0 P<) کاهش معنی داری در دور کمر، 01/4 سانتی متر(درجه اطمینان 95 %، 90/5-13/2، 001/0 P<) و کاهش معنی داری در دور باسن، 21/3 سانتی متر (درجه اطمینان 95 %، 45/4-96/1، 001/0P<) مشاهده شد. هیچ عوارض جانبی و تغییرات قابل ملاحظه ای درتست های عملکردی کبد و کلیه، در دو گروه پلاسبو و مداخله، مشاهده نشد.
    نتیجه گیری
    به نظر می رسد اطریفل صغیر اثرات مثبتی در کاهش وزن افراد چاق دارد.
    کلیدواژگان: چاقی، اطریفل صغیر، طب سنتی ایران، کارآزمایی بالینی، هلیله بلیله، آمله، تری پالا